نوشته شده توسط كاف.ميم
اشتباه ميكردم، در اين دنيايي كه تمام حرفها براي نگفتن است، فكر ميكردم هنوز حرفي براي گفتن باقي مانده. اشتباه ميكردم، سكوت بهتر است.
نوشته شده توسط كاف.ميم
بگذاريد تكليف خودمان را روشن كنيم، بايد در انتخابات شركت كرد يا نه؟ سوال مهمي است و جواب خيلي سختي هم دارد، نميشود سرسري و از روي احساس جوابش را داد و كنار رفت. يكي از مهمترين دلايل براي شركت نكردن در انتخابات اين است كه رييس جمهور اختيار كافي براي انجام هيچ كاري را ندارد و هر كس هم انتخاب شود اوضاع همين است كه هست. ولي بايد ديد واقعن هر كسي ريسجمهور شود فرقي به حال ما نميكد، يا واقعن اختيارات رييس جمهور آنقدر مخدود است كه نتواند هيچكاري را انجام دهد؟ بايد همه با هم بيتفاوت شويم و هر چه كه ميشود را قبول كنيم؟! هيچ تاثيري هم بر سرنوشت آيندهي كشورمان و در كل، آيندهي خودمان نگذاريم؟
سعي ميكنم در نوشتههي بعديم جوابي براي اين سوال پيدا كنم، ولي مسلمن اين كاري نيست كه به تنهايي انجامش دهم و احتياج به مفكري دارد، يكي از خوبيهاي وبلاگ هم اين است كه تبادل نظر را خيلي راحت كرده. پس شما هم در اين بحث شركت كنيد، يا با نوشتن نظراتتان زير همين نوشته يا با عضو شدن در بين نويسندگان اين وبلاگ.
احتمالهای شرکت در انتخابات- قسمت ۱(کروبی)
نوشته شده توسط كاف.ميم
دو گروه شاخص شرکت کننده در انتخابات آتی، محافظه کارها و اصلاحطلبها، برای تعیین کردن نامزد اصلی خود، هنوز هم با مشکل روبرو هستند. قصد از نوشتن این مجموعه، بررسی احتمال حضور و رای آوردن هر یک نامزدهای این دو گروه است. این مجموعه نوشتهها را با بررسی نامزدهای اصلاح طلب شروع میکنم.
نامزدهای شاخص اطلاحطلبها فعلا ۳ نفر هستند، کروبی، معين و شايد هم هاشمی، البته با چشمپوشی از گزينههايی مثل روحانی. بگذاريد بررسی کلی بر روی اين سه شخصيت اصلی را با کروبی آغاز کنیم.
کروبی، از طرف جامعهی روحانيون نامزد شده، گروهی که در انتخاب شدن سيد محمد خاتمی به عنوان رييس جمهور ايران نقش مهم و تعيين کنندهای داشتند، اما حالا بعد از هشت سال از نفوذشان در بين مردم به حد قابل ملاحظهای کاسته شده است. پس حمایتشان از کروبی چندان فایدهای به حالش ندارد.
خود کروبی هم ديگر محبوبيتی، الاخصوص در بين اصلاحطلبهای مشارکتی، ندارد. عملکرد او در دوران رياستش بر مجلس، هر چند گاهی اوقات با شجاعت و جسارت همراه بود، اما اين گاهی اوقات آنقدر نبود تا بتواند محافظه کاریهای او، و یکی به میخ و یکی به نعل کوبیدنش را کمرنگ کند.
مطمینن کروبی وقتی با ژستی اصلاح طلبانه وارد انتخابات مجلس ششم شد با آن کروبی که رییس مجلس سوم بود تفاوتهای زیادی دارند، اما خیلیها هنوز هم رفتارهای او را در طول این مدت باور نکردهاند و دلیل تمام این اصلاح خواهیهایش را به نوعی قدرت خواهی هم تشبیه کردهاند (
این نوشته از وبلاگ کلید مجهول را که اسفند سال پیش نوشته شده بود را بخوانید).
در هر صورت کروبی و جامعهی روحانیون هرچند ظاهرا جزءِ بدنهی اصلاح طلبها هستند، اما در کل مقبولیت چندانی در بین این گروهها ندارند، در بین مردم هم که تقریبن دو-سه سالی هست که جایگاهشان از بین رفته.
محافظه کاران هم که خیلی وقت است، تقریبا از اواخر دههی شصت، او و دار و دستهاش را از خود راندهاند.
پیش بینی وضعيت در انتخابات: به جز همان جامعهی روحانیون گروه دیگری از او حمایت نخواهد کرد، مگر اينکه گروههای دیگر هيچ نمايندهای را پيدا نکنند.
پیش بینی موقعیت: حداکثر سه تا چهار درصد آرا به او تعلق خواهد گرفت. اميد چندانی به انتخاب شدندش نیست، نه محافظه کارها، نه اصلاح طلبها و نه هيچ کس ديگری از او حمايت نمیکند.
نوشته شده توسط كاف.ميم
اساسن براي بحث دربارهي انتخابات و كانديداهايش، لازم است كه اول در مورد كليت آن حرف زده شود، ماهيتش بررسي شود، انگيزههايش را برشمرد بعد ديد كه اصلن شركت در همچين انتخاباتي لازم هست يا نه؟ اگر كسي شركت در انتخابات را لازم تشخيص داد، آنوقت بنشيند و دربارهي كانديداها و گروههاي مختلف شركت كننده در انتخابات فكر كند و بحث نمايد.
بايد فكر كرد كه آيا اين همه سروصدا براي كانديدا شدن افراد و اين همه دعوا و جنجال راه انداختنها براي چيست؟ اصلن سودي دارد يا مثل هميشه دعوا بر سر لحاف مردم است.
نوشته شده توسط كاف.ميم
روحاني هم گفت كه حاضر است كانديداي انتخابات شود، اما به شرطي كه از او بخواهند كه وارد شود! عجيب است.
روحاني شخصيتي است كه هنوز هم كاملن مشخص نيست چهكاره است، هر چند مواضعش (البته به نظر من) به ناطق نوري خيلي شبيه است اما مثلمن نميتواند مثل او باشد. در ضمن نشان هم داده كه ضروريتهاي يك جامعه را خوب ميفهمد و ميتواند به خوبي در ظاهر تفكراتش تغيير بدهد تا حداقل جامعه را ساكت نگاه دارد و بعد كار خودش را انجام بدهد.
ولي عجيب اينجاست كه او گفته بايد از او بخواهند تا كانديدا شود، اما معلوم نيست چه كساني بايد اين خواهش را از او داشته باشند تا او هم تصميم بگيرد. اصلاح طلبها كه فكر نكنم سراغ او بروند و محافظه مار ها هم كه از همين حالا با كثرت كانديد مواجه شدهاند. گروههاي ميانه رو تر اما شايد به سراغ او بيايند، ولي اين گروهها هم نه تعداد ريادي دارند و نه نفوذشان (چه در قدرت و چه در بين مردم) آنقدر هست كه حمايتشان از او تاثيري برايش داشته باشد.
البته يكي از دوستان (هرچند به شوخي) ميگفت كه تا مدتي ديگر معلوم ميشود هاشمي كانديدا نميشود و كارگزاران هم روحاني را به عنوان كانديدا معرفي ميكنند، كه البته آن موقع همه چيز عوض ميشود و خيلي ها به حمايت از او برخواهند خواست.
نوشته شده توسط كاف.ميم
سال نو ميلادي است، سال 2005 شروع ميشود از امروز، سالي كه براي ايرانيها قرار است مهم باشد. تكليف رييس جمهورمان حداقل امسال روشن ميشود و در نتيجه تكليف خودمان هم معلوم خواهد شد. ميفهميم آخر قرار است دوباره در انزواي سياسي فرو برويم يا قرار است كه به تلاشمان براي ارد شد به دنياي جديد و هماهنگ شدن با آن ادامه بدهيم. ميفهميم قرار است كه باز هم شاهد بگير و ببند باشيم يا قرار است باز هم تمرين شبه دموكراسيمان را ادامه بدهيم. به هر حال براي چهار سال خط مان روشن ميشود، ميفهميم بايد كداموري فعاليت كنيم، اصلن مشخص ميشود كه ميتوان به آينده اميد داشت يا نه.
در هر صورت اين سال خيلي براي من يكي كه اهميت دارد.
نوشته شده توسط كاف.ميم
انتخابات رياست جمهوري ايران در راه است و تا امروز خيلي حرفها دربارهاش شنيدهايم، اينجا هم قرار است دربارهي همان رياست جمهوري حرف زده شود، شايد خيلي از حرفها اينجا تكراري بشوند، اما به هر حال فكر ميكنم، رييس جمهور يك كشور آنقدر مهم هست كه دربارهاش زياد نوشته شود.
هر كس ميتواند در اي وبلاگ مطلب بنويسد، با هر نظري و هر مرام فكري، مخالفان شركت در انتخابات دلايل خودشان را مينويسند و موافقان شركت كردن در انتخابات هم دلايل خودشان را، آنهايي كه ميخواهند راي بدهند هم در مورد فردي كه شايسته ميدانندش.
به هر حال قرار است پويا باشيم و با محوريت رييس جمهور بنويسيم. همين.